متن زیبا برای زمستان و روزهای برفی + عکس نوشته
دلم یک زمستان سخت میخواهد
یک برف
یک کولاک
به وسعت تاریخ
که ببارد…
که ببارد…
که ببارد…
و تمام راهها بسته شوند
و تو چاره ای جز ماندن نداشته باشی
و بمانی
تو اگر باز کنی پنجره ای سوی دلت
میتوان گفت که من چلچله باغ توام
مثل یک پوپک سرمازده در بارش برف
سخت محتاج به گرمای توام
چین و چروک های صورتم را که ادامه دهی
به رفتنت می رسی
به زمستانی سخت
به برف
که سال هاست جای سایه ات روی سرم می نشیند
الا ای برف!
چه می باری بر این دنیای ناپاکی ؟
بر این دنیا که هر جایش
رد پا از خبیثی است
مبار ای برف !
تو روح آسمان همراه خود داری
تو پیوندی میان عشق و پروازی
تو را حیف است باریدن به ایوان سیاهیها
تو که فصل سپیدی را سرآغازی
مبار ای برف !
آدمها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان در برف …
برف آمد و پاییز فراموشت شد
آن گریه ی یک ریز فراموشت شد
انگار نه انگار که با هم بودیم
چه زود همه چیز فراموشت شد
عکس نوشته روزهای برفی با متن زیبا و احساسی
عشق یعنی آن نخستین حرفها
عشق یعنی در میان برفها
عشق یعنی یاد آن روز نخست
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست
گل یخ زمستان تو هستم
اسیر ناز چشمان تو هستم
مرا پرپر مکن ای جانم ای دوست
که من مشتاق دیدار تو هست
چه حسی بود در قلبم شبیه کوچه برفی
به راه کوچه ی برفی تو را از خود جدا کردم
نفهمیدم که می میرم نباشی مثل پروانه
تو را من در ته این کوچه ی برفی رها کردم
حواس شهر
پرت برف باران است
حواس من
آغشته به عطر تو …
نه برف مرا مى ترساند و نه سرما
ولى در این حجم سنگین تنهایى ام
براى گرم شدن بهانه اى ندارم
جز این که دوستت داشته باشم…
تو در برف
مهم نیست خیابان باشد
یا جنون باشد و یک عمر بیابان باشد
چه کسی گفته زمستان خدا زیبا نیست ؟
دوست دارم همه ی سال زمستان باشد
ره به جایی نبرد فکر فرار از باران
نیست چتری که به اندازه ی باران باشد
تا تو با ناز نخندی چه کسی خواهد دید ؟
سی و دو دانه ی برفی که درخشان باشد
می نویسی به تن برف سئوالت را، کاش …
پاسخ مسئله یک واژه ی آسان باشد.
خواندمش: تا به ابد عاشق من می مانی ؟
دوستت دارم اگر قیمت آن، جان باشد …
به نکات زیر توجه کنید